یادداشت پانزدهم-واما عشق!

سلااااااااااااااااااااام
دیروز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود.
رفتیم پیش آقای دکتر واسه سری دوم تست سلامت. قربون فینگیلم بشم همه چیش خوب رشد کرده بود. آقای دکتر هم خیلی با حوصله همه چی رو واسه همسری توضیح میداد و بهش نشون میداد. چون من دید نداشتم به مانیتور. یعنی داشتم میمردم که فینگیلی رو ببینم.
مخصوصا وقتی همسری گفت اااا این دستشه و آقای دکتر هم گفت که آره ببین داره بای بای میکنه دیگه دلم داشت ضعف میرفت واسه دیدنش.
خلاصه همه جاها رو بررسی کرد و خدا رو شکر همه چی خوب بود و رشدش هم خوب بود. وزنش هم 195 گرم بود . الهی مامان فداش بشهههههههههههههههه. فینگیلیه مننننننن.
بعدش دیگه دکتر دید من زیاد دارم تلاش می کنم که به زور ماتیتور رو ببینم و به درخواست همسری وقتی کارم تموم شد گفت حالا پاشو برات فیلمش رو بذارم ببین. ای جان مننننننننننن فینگیلم دستش رو بلند کرد گذاشت رو سرش. فکر کنم مثل مامانش عادت داره می خوابه این کار رو بکنه. انقده دوست داشتنی بود که نگو.
کلی هم با آقای دکتر حرف زدیم. خیلی مرد باحالیه. قول داد سری دیگه که رفتیم واسه سری سوم تست حتما بهمون سی دی شیرین کاریهای فینگیل رو بدهههههه.
×این تست سلامت جنین هست که سه دوره انجام میشه و هر سری یه سونو داره و یه آزمایش خون.

-----

خوب حالا میرسیم به قسمت هیجان انگیییییییییییییییز داستان.
دکتر از ماه پیش که رفته بودیم پیشش گفته بود هفته 16 به بعد جنسیت رو میگم.
خلاصه ما هم دل تو دلمون نبود بدونیم جورابای فینگیلمون چه رنگیههههههههه.
خاله ها به گوش باشید کههههههه....
کیا گفته بودن فینگیل پسمله؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب اشتباه کردن چون جورابای فینگیل ما صورتیههههههههههههههه. بزن کف قشنگه رو.
دکتر گفت این 100 درصد هستش ولی گفت حالا تا یه ماه چیزی نگیرین تا ماه بعد که واسه سری سوم اومدین باز ببینم.
×ما که نمی خواستیم به این زودی واسش جهیزیه بگیریم.
مامان قربون دخملی بشهههههههههه. قربون اون دستای کوچولوتتتتتت.
حالا همسری از دیروز هی میگه: یه دختر دارم شاه ندارههههههههه....